دفتر خاطراتم
شنبه آذر ۷ ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ
دیشب داشتم وسایل توی یه کارتون که یه سری کتاب و دفتر بود رو جابجا میکردم.
چشمم به دفتر خاطراتم افتاد. اولین نوشته ش مال اسفند 85 بود.
تموم دفتر رو زیر و رو کردم سطر به سطرش رو خوندم.
چقدر از خوشحالیام نوشته بودم چقدر از غصه هام. یه جاش نوشته بودم امروز سخترین روز زندگیم بود. و جای اشکام که چکیده بود روی دفتر مشخص بود. یه جاشو از فرط عصبانیت خط خطی کرده بودم. و یه جاش که از خوشحالیم نوشته بودم گلگلی ش کرده بودم.
کلی خنده ام گرفت از نوشته هام از اینکه روزای سختری رو هم تجربه کردم اما بازم طاقت آوردم. اما روزای خوشحالیم دیگه تجربه نشد!
چقدر دلم خواست دوباره توی اون دفتر بنویسم.
- ۹۴/۰۹/۰۷
خوشی بهت برگرده و دیگه هیچ جا نره...